تولد تولد آخ جووووووووووووووووون
روز تولد خاله مهروزییییی رسید. مهروز خانمی بعد از حموم و استراحت یواش یواش اماده شدن برای مراسم تولدشون.....
کم قیافه بگیر بانو خانممممممممم
زندایی حمیده دستت درد نکنه خیلی خیلی خیلی زحمت کشیدی.
انشاالله تولد نی نی خودتون....
مهروز طلا یواش یواش یواشششششششششششششش ......
کفشدوزک میشوددددددددد
کفشدوزک کوچولوی ما در نمایی دیگر
آبجی الهام دستت درد نکنه خیلی لباس قشنگیه!
این هم کیک تولد
مهروز خانمی اول مراسم خیلی سرحال نبودن و حسابی خوابشون گرفت طوری که بابا بهروز چند مشتی آب خنک نثار صورت ماهشون کردن به هر دردسری بود عکسها رو گرفتیم این دو تا عکس هم زمانی هستش که مهروز بانویی حسابی سرحال شدن
اینم کوچولوترین مهمون تولدت آقا دانیال تو بغل دایی مجیدش.....
فضضضضضولیییییییییییییییییییی(آخ آخ آخ آخ..........)
و حالا بحث شیرین و جذاب کادوهایییییییی تولللللد
مامان معصومه و بابابهروز یه اسکوتر براتون خریدن.
مامان بزرگ عبدلی زحمت کشیدن یه سارافون خوشگل و مامانی براتون خریدن، مامان بزرگ نادری (عزیزجون) هم یه دوچرخه خوشگل
قیافه شما دیدنی بود وقتی که کادوها تو گرفتین شیطون خانم
و در آخر قابل توجه همه مامان های عزیز و گرامی عاقبت تصمیم عشقولانه شما برای گرفتن تولد خوشمل برای نی نی تون میشه اینننننننننننننننننننن
هر چند من پیشنهاد میکنم حتما این کار رو برای نی نی های خوشملتون بکنید ارزشش رو داره برای چند ساعتی کوچولو هاتون دور هم جمع باشن و خوشحالللللل.
بااجازه زندایی حمیده
مهروزم تولدت مبارک اینکه تو کارتت نوشتم چه روز قشنگی بود روز شکفتنت یه جمله نبود یه واقعیت بود واقعیتی که باورش خیلی مشکل بود مخصوصا برای من که چندسالی انتظارتو کشیدم و چه شیرین آمدی ای هدیه الهی و ای سوغات کربلا... آره تولدت تکرار اون روز قشنگه برای من و همه و تلنگری برای من که هیچوقت این موهبت الهی رو که به واسطه لطف امام حسین و حضرت ابوالفضل شامل حالم شده را از یاد نبرم و همیشه شاکر خدا باشم.خدایا شکرت.....برای تدارک این تولد خیلی ها زحمت کشیدند و کمکمون کردند هرکس به نوعی که جا داره از تک تکشون تشکر کنیم.
مامان معصومه