مثنوی درمانی
شمس فرمود:دوستان را در دل رنج ها باشد ، که آن به هیچ دارویی خوش نشود، نه به خفتن و نه به گشتن و نه به خوردن ،الا به دیدار دوست. خداوندا دیدار دوست را روزی فرما. آدمی گاهی دردهایی دارد کهن که گویی با نام انسان زاده شده اند ، دردهایی که دوایش نه در داروخانه های شهر یافت می شود و نه در نسخه های پزشکان حاذق هم روزگار. گاهی جراحتمان از عشق است و دردمان تنهایی و زخمی از روزگار بر جان داریم. ... ... گاهی مرهمی می خواهیم برای قلبی که شرحه شرحه است و معجونی می خواهیم که دوایی باشد بر نخوت ها و ناموس ها .گاهی تشنه ایم و کسی را می خواهیم که نه آب که تشنگی به ما بنوشاند. ...
نویسنده :
مامان معصومه . بابا بهروز.خاله حميده
10:09