یاد دوران کودکی مامان و بابا
پیشنهاد میکنم تمامی عزیزانی که به وبلاگمون سر میزنن حتما این پست رو با دقت مطالعه کنن خیلی جالبه کلی از خاطرات گذشته براتون مرور میشه احساستون رو بعد از خوندن این پست برامون تو قسمت نظر بنویسید... نگاه به گذشته وشکر خدا بچه که بودیم،دوست داشتیم بزرگ بشیم.دوست داشتیم مامان بشیم،بابا بشیم.من که همیشه سنم و بیشتر از واقعی اش می گفتم.کیف می کردم که مثلا بزرگ شده .وقتی 10 سالم بود ازم می پرسیدن چند سالته می گفتم 13 سال... چه قدر شاد بودیم .خاله بازی میکردیم.یکی مامان می شد، یکی بابا ...کوچیک ترها بچه مون ...
نویسنده :
مامان معصومه . بابا بهروز.خاله حميده
23:22